دل نوشته(خیلی زیبا)
دل نوشته(خیلی زیبا)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

شـــايد ســرم را از تـــه تراشيـــدم

شـايد خـاطرات دسـتانت از

 ياد گيســـوانم بـــرود!

+_+_+_+_+

صبــ ـ ـ ـ ـر یکــــــ دروغ بزرگـــ است چون سالهاستـــ که با

غـــــوره ها کلنجار میـــــــــروم اما حلوا نمی شونــــد...

+_+_+_+_+

من به هیچ دردی نمی خـــــــــــورم

ایـــــــن درد ها هستنــــــــد

که چپ و راستـــــ به من می خورند...

+_+_+_+_+

ای بانو

بیـــا حواســـــ ــــــمان را پرت کنیم

مال هر کس دورتر افتاد عاشق تر است

اول خودم

حواسم را بده تا پرتـــ کنمـــ . . .

+_+_+_+_+

فرقی ندارد ...

شرق یا غرب ...

شمال یا جنوب ...

من تو را به هر جهت دوست دارم هنوز

+_+_+_+_+

بي ســــــــيگار كه كه مي شوم

اندكـــــــــــي

فقط اندكـــــــي پول خرج مي كــــــــنم و دوباره سيـــــــــگار دارم

امــــــــا

جواني ام

كــــــوه غرورم را خـــــــــرج كرده ام

هنــــــــــوز تو را نــــــدارم

+_+_+_+_+

این سیگارهای آخر شب ...

عجب بویِ تو میدهند

میگویند سرطان زاست

ولشان کن حتمــــا تــــو را نشنیده اند......

+_+_+_+_+

شال و کلاه می بافــــــــــــم

با خیالتـــــــ

تا در ســــرمای نبودنت یخ نبنــــــدم

+_+_+_+_+

سیبـــــــ همـــان است ...

امـــا ...

مـــن دیگـــر آدم نمیشومــــ

+_+_+_+_+

چـــــه به کش به کــــشی شـــــده

بی تـــــو بودن را درد می کشــــــــــــــــم

با درد فریاد می کشــــــــــــم...

فریـــاد از خشـــــم می کشـــــم

با خشــــم هم, مثل همیشـــــه

سیگــــــار های تلخـــــــــــ ـ ـ ـ را....

+_+_+_+_+

گفته بودم ميکشمت آخر ...

امروز دم غروب وقت اذان

دلم را با اشک آب دادم

رو به قبله خواباندمش

يک دو سه تمام شد ديگر بهانه ات را نمي گيرد..

+_+_+_+_+

آهسته و بی سرو صدا ...

تند تند و پر هیجان ...

هرجوری که دلت خواست

فدای سرت

دیگر چه فرقی می کند !؟؟

وقتی هزار بار بند خورده است ...

این چینی ی نازک تنهـــایی من

تو فقط بیــــا بانو .

+_+_+_+_+

لطفا به من عشق تعارف نکنيد

سيرم

از بس گول خورده ام

+_+_+_+_+

اینک اعتراف من

بی کـَس و کار شده ام ، اما هنــــــوز مثل تو ...

بی همه چیـــــــز نشده ام .

+_+_+_+_+

هـــــــی لعـــنتی

میخواهم توصیفـــــــ ات کنم...

خیاطــــ نبودی...

اما خوب وصلـــه های جور واجـــــور به من زدی

آشپـــــــــــز نبودی..

اما چه آش چــــــــربی برایم پختــــــــــی

کفــــــــاش نبودی....

اما چه به اندازه کفش رفتن ام را دوختـــــــی

ومــــــــــــن...

دیوانه نبودم....

اما چـــــه دیوانه وار دوست اتـــــ - ـ میدارم هنـــــــــــوز..

+_+_+_+_+

جوینده ، یابنده است ....

دروغی بیش نیست

همه جا را بدنبال نخودهای سیاهی که خواسته بودی ؛ گشته ام

پیدا نمی شوند.

+_+_+_+_+

حماقت يعنـــــــــي من ....

حماقت يعني من

چه ساده لوحانه

پايه شده بودم

براي خيال ات

كه تخت شود

تا با هر كه دلت خواست رويش هرزه گي را معنا كني

+_+_+_+_+

کمر بسته ام به خودکشی ...

بیخیـــال هم نمی شوم ...

هم دست اند با من ؛

این سیگارهای تلخ و آن خاطـرات

+_+_+_+_+

هــرچــه من "دل" مــــی دادم...

تـــو "دل" مـــی بریدی

"دل ها" خوب بــُر خورده بود اگر...

زیر و رو نمــــی کشیدی ...

+_+_+_+_+

در این ما رمضــــــــــــان بی تــ ـ ـو

هــر بار روزه مـــرا می برد....

دست به دعــــا می شـــوم

کاش یکبــــــــار هم...

تــــو را بیاورد..

+_+_+_+_+

شك ندارم

سفره ي دلم را كه وا كنم

همه سير ميشوند

+_+_+_+_+

دلــــــم ســــیــــــب مـــــــــــــــی خــــــــــواهــد

نمـــــــــ خــــواهــــی آدم شــــوی ؟؟؟

+_+_+_+_+

شیــــرین ام ...

تیشه را برداشته ام ؛

تو فقط بگــو کدام ریشه ام !؟؟

+_+_+_+_+

تمام عكاس خانه هاي اين شهر را

به دنبال يك عكس رنگي

شايد هم تمام رخ از عشق گشت ام

فتوشاپ بيداد ميكند اين روزها

+_+_+_+_+

لطفا وجب بگیرید ...

دیگر قورباغه های عالم هم نفس کم آورده اند

برای خواندن "ابوعطا"

آب از سر من ؛

خیــــلی وقت است که گذشته .

+_+_+_+_+

من که شـــــاعر نبودم ...

کلمات و واژه هایم کنار هم قرار نمی گرفتند ؛.

همگی با هم غـریبه بودند .

حالا دیگــــر خوب از تو یاد گرفته اند

با هر غريبه اي خوابيدن را

+_+_+_+_+

شیرین نمیشود ...

طعم تلخ دروغ هایی که به خوردم داده ای

کار از حلوا حلوا کردن گذشته ست

+_+_+_+_+

سیب را برای خودت نگه دار

دیگر حـــوایت به سرم نمی زند

اینروزها ...

هلو های پوست کنده بیــــداد میکنند

+_+_+_+_+

نانوا هم جوش شیرین می زند

بیچاره

فرهاد . . . !

+_+_+_+_+

آنقدر تمام عشق و احساس هایم را...

برایت پخته و گرم کرده بودم

که می ترسیدی لب بزنی

مبادا دهان ات بسوزد

اینقدر از عشق من لب نزدی

تا از دهان افتاد...

+_+_+_+_+

قسم می خورم ....

دیگر حتی نامت را در اشعارم نخواهی دید ...

روی جلد دفتر شعرم بزرگ نوشته است :

" لعنت خـــــــدا بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغــال بریزد. "

+_+_+_+_+


ادم فمهمیــــــده ای بود

خوبــــــــ میدانســـت

کجاهـــا خودش را به نفهمی بزنـــــد

+_+_+_+_+

از چه بنویسم؟

از آرزوهایی که نشکفته خزان زده شده اند؟

یا از تمام احساساتم

که زیر پاشنه های هوس تو...

تکه تکه شد؟؟

+_+_+_+_+

تــــا آخـــر دنیا همــــینه

اون یـــه دونه یوســــفی هم که برگشت به کنعان اش

استثنا بود...

تو غــــمت را بـــــــخور..

+_+_+_+_+

این روزها خودم ....

اینقــــدر سیگار برای دود کردن دارم

تو دیگر کبریت برای آتش زدن روح و روان ام نکش( لعـنتی ).....

+_+_+_+_+

برایم نامه نوشته بود :

" چقدر خوبه ، کسی هست . . .

که وقتی بهش فکر می کنی !

اونقدر گرم میشی ، که یادت میره

اتـــــاقت چقدر سرده ..! "

ای لعنت بر این یارانه ها....

که همه از ترس قبض های آخر ماه ...

از سر ماه عاشق شده اند...

+_+_+_+_+

باور نکنید .........

اینها همه شایعه است ....

که اعتیاد در جامعه رو به گسترش است .

امروزه همه ورزشکار حرفه ای شده اند....

در رشتۀ ......

" مـــوش دوانی "

+_+_+_+_+

بـــــاز ...

همه جــــــــا باران می بارد

بــــــاز...

چشمــــــان خیسم را

به کــــدام بند بیاویزم؟...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: